چرخه لعنتی ترس واقدام نکردن

چرخه لعنتی ترس واقدام نکردن
وقتی می ترسیم چه اتفاقی میافتد؟
اقدام نمی کنیم ، خوب وقتی اقدام نمی کنیم چه اتفاقی میافتد ؟
ترسهایمان بیشتر میشود و دوباره اقدامات ما کمتر می شود .
کپک زدگی
این چرخه لعنتی ادامه دارد تا جایی که خودمان تصمیم بگیریم قطعش کنیم .
شما فکر میکنید طرحهایی که باعث میشود شما در دایره امنتان بمانید چه هستند .
اگر فکر میکنید ترسی ندارید ممکن است آنقدر هدفهایتان کوچک باشند که برای شما ترسی ایجاد نکردهاند .
یا ممکن است آنقدر در دایره ی امنتان فرو رفته اید که چالشی برایتان وجود ندارد که بترسید . یعنی کپک زدید …
انسانهای کپکزده چون به هر چی دور و برشون هست عادت کردند و کار جدید و خاص و چالش ندارند ، ترسی هم ندارند .
فکرهای غلط
یکی از فکر های غلطی که داریم این است که فکر میکنیم شجاع کسی هست که نمی ترسد .
بلکه شجاع کسی هست که می ترسد ولی با وجود ترس هایش اقدامی هم انجام میدهد .
خانم دکتر سوزان جفرز در کتاب بترسید و اقدام کنید به این موضوع اشاره کرده است .
یکی دیگر از باورهای غلط این است که فکر میکنیم باید نترسیم تا اقدام کنیم .
در صورتی که اگر اقدام کنیم ترسمان هم کمتر میشود .
باور غلط بعدی این است که فکر میکنیم بدون اقدام فیزیکی موفق میشویم .
ویا فقط با کارهایی مثل مدیتیشن می توان ترس را فراری داد .
برای خواندن مقاله ای در مورد مدیتیشن اینجا کلیک کنید .
ترسها
خیلی از اشتباهات روزمره افراد به خاطر ترسی است که آنها در وجودشان پرورش دادند .
مثلاً یک کاسب چرا دروغ میگوید ؟ به خاطرترسی که برای ازدست دادن مشتری هایش دارد .
یک آدم چرا غیبت میکند؟
به علت ترس از اینکه مبادا آدمی که پشت سرش صحبت شده آدم خوب داستان شود .
دزد چرا دزدی می کند ؟ ترس از نداشتن روزی …
چرخه لعنتی ترس واقدام نکردن
تقریباً ترس ریشه خیلی از اتفاقات دوروبرمان هست .
وقتی بیشتر دقت میکنیم میبینیم که ترسها خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکنیم احاطه مان کردند .
باید بدانیم که خارج نشدن از دایره امن ، علاوه بر ترسها میتواند به دلیل انگیزه پنهانی باشد .
این انگیزه پنهانی حتی میتواند طول کشیدن بیماری یک پدر باشد تا توجه فرزندانش را بیشتر داشته باشد .
یا به دلیل این که گام بزرگی برای شروع انتخاب کرده ایم .
همچنین به دلیل اینکه بلد نیستیم یا به اصطلاح مهارتش را نداریم .
ارتباط اعتماد به نفس وترسها
یادتان باشد با هر اقدام اعتماد به نفس تان بیشتر می شود .
وقتی اعتماد بهنفس بالا برود ، عزت نفس تان بیشتر میشود .
ترسهایتان کمتر می شود و تجربه بیشتری به دست می آورید و در نتیجه حالتان با خودتان بهتر میشود.
وقتی زندگی ما طبق عادت ها و دانسته های قبلی مان باشد ، هیچ رشدی درآن نباشد ، حال خودمان هم بد میشود .
یک دنیای بیرون از ناحیه امنمان وجود دارد که دنیای واقعی است .
احتمالا بارها این تجربه را داشتیم که سعی می کنیم از ناحیه امنمان خارج میشویم .
تصمیماتی میگیریم که مثلا من باید تغییر کنم ، من باید رشد کنم و وارد دنیای واقعی میشویم .
بیرون چالش دارد ، سختی دارد ، زحمت دارد ، تغییر نیاز دارد ، البته حسن هایی هم دارد .
فرصتها اینجا هستند و با ماندنمان ویادگیری بیشتر حتما بازدهی مان بالاتر میرود .
ولی چون نیاز به یادگیری دارد ، نگرانی هم دارد .
چون بلد نیستیم که چطوری باید پیش برویم ، بنابراین میترسیم و برمیگردیم داخل ناحیه امنمان .
میگوییم تلاشم را کردم ، نشد یا هر کاری که می کنم نمیشه !
وقتی شروع به یادگیری می کنیم .
وتلاش میکنیم برای بهتر شدن وعادت های خوب میسازیم ناحیه امن ما هم در حال رشد خواهد بود .
یادتان باشد پرنده ای که در تخم میماند، نمیتواند پرواز کند.
تمرین
در مواردی که اهمال کاری میکنید ، بررسی کنید که آیا در آنجا دایره امن خاصی برایتان تعریف شده است ؟
نکته
وقتی بتوانید به این خودآگاهی برسید راحتتر می توانید به سمت هدفتان قدم بردارید .
خیلی از ماها میترسیم از دایره امن مان بیرون بیاییم ، الان دیگر وقتش است .
بیرون بیایید و بر این ترس غلبه کنید . و زندگی سراسر هیجان و موفقی را به خود هدیه دهید .
چرخه لعنتی ترس واقدام نکردن در خیلی از موارد می تواند ما را از رسیدن به اهدافمان دور کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.