تفکرنقاد

تفکرنقاد
شمردن دندانهای اسب
یک داستانی هست میگن چند تا فیلسوف دور هم نشسته بودند و نظریات فلسفی را در مورد شمارش دندان های اسب بررسی می کردند .
یکی می گفت به نظر من چهل وپنج تا دندون داره ، یکی می گفت که طبق این استدلال ۵۰ تا داره ،
یکسری دیگه میگفتند دانشمندان این کتاب گفته که ۳۴ تا دندون داره .
خلاصه هر کسی نظری میداد و کلی با هم بحث می کردند که جوانی در بینشون گفت :
خب چرا نمیریم بشماریم که ببینیم واقعاً چندتا دندون داره ؟
بعد همه این فیلسوفان به قصد کشتن این جوان را زدند تا دیگه نظرهای اینجوری نده !
حالا که ما میشنویم شاید بگیم که این فیلسوف ها چرا اینجوری بودند؟
مگر عقل نداشتند ؟ اما آدمها قدرت آزمون را از خودشان می گیرند وخیلی جاها متعصبانه برخورد میکنند .
این تفکر یعنی چی ؟
تفکرنقاد یعنی اینکه هر چیزی را شنیدم نپذیرم .
اگر وقتشو دارم وبرام مهمه که بدونم ویا میخوام به اشتراک بذارمش اول خودم برم تحقیق کنم و درست بود بپذیرم
و تا وقتی که مطمئن نشدم به اشتراک نذارم .
هر چیزی که از قبل هم قبول داشتم را حتی از این به بعد با این دید بهش نگاه کنم
همان طور که هیچ کس با مهارت نوشتن به دنیا نیامده ، هیچ کس هم با تفکر نقاد به دنیا نیامده است و هر دوی این مهارتها باید یاد گرفته شوند .
مثلا اگر جایی از ما بپرسند که کوروش اولین کتیبه حقوق بشر را نوشته ما باید بگیم نمیدونیم ،
مگر اینکه رفته باشیم کامل تحقیق کرده باشیم بررسی کرده باشیم و متوجه شده باشیم که واقعاً اینجوری بوده .
اگر کورکورانه چیزی را بشنویم و قبول کنیم این اصلا درست نیست
البته اگر براتون آنقدر مهم باشه که بخواهید برای تحقیق در مورد آن مسئله وقت بگذارید .
مثالهایی که اکثر ما طبق عادت وتقلید می پذیریم
در تفکرنقاد باید اگر چیزی را بر خلاف اعتقادات من هم شنیدیم لحظه ای مکث کنیم و احتمال بدیم اشتباه باشه
و بررسی کنیم . تفکر نقاد تعصب نداره .
برای کتیبه کوروش داستانهای زیادی هست ولی اینکه کدوم یکی واقعا درسته رو باید بررسی کنیم .
مساله بعدی مثلاً اینکه اختلاف سنی منفی زن و مرد باعث جدایی میشه !
خیلی از ماها فکر میکنیم که اگر زن بزرگتر از مرد باشه و این اختلاف سنی حتماً باعث طلاق آنها خواهد شد
ولی آیا واقعاً بررسی کردیم ببینیم آمارها چی میگن ؟
بر اساس تفکرنقاد با ساده ترین چیز یعنی آمار را شروع کنید.
دقیقا بر اساس تفکیک اختلاف سن ، آمار جدایی منتشر کردند
و میبینیم که اتفاقا زوجهایی با اختلاف سنی منفی صفر تا 8سال ،
نرخ طلاق پایین تری دارن نسبت به اون افرادی که هر دو نفر دارای سن یکسان باشند و یا مرد بزرگتر باشد.
البته این امار برای بالای 8 سال متفاوته .
اگر هر چیزی را که می شنویم قبول کنیم میشویم مثل همان فیلسوف هایی که حاضر نبودند
دندانهای اسب را بشمرند !
یا جایی می شنویم اگر نفت نداشتیم ما میشدیم ژاپن
و به خاطر اتکا به نفت هست که وضعیت اقتصاد مون اینجوریه !
بعد یک تفکرنقاد می پرسید کی گفته از کجا معلوم نمیشدیم زیمباوه ؟! که نفت هم نداره و کشور بدبختی هست.
ایرانیها باهوشترین مردم دنیا !
این فکر از کجا اومده و اصلاً این فکری هست که ما باید در موردش بررسی کنیم و فکر کنیم یا نه
مورد دیگه مثل اینکه خیلی شنیدیم که ایرانی ها باهوش ترین مردم دنیا هستند باید از عادت و تقلید دست برداریم و بریم دندانهای اسب را بشماریم .
ولی اغلب مردم نسبت به این موارد گارد دارند
باید بررسی کنیم من نمیدونم درسته یا نه ولی باید بررسی کنیم ببینیم همچین چیزی هست یا نه .
ربط پختن قورباغه وموفقیت
در خیلی از کتابهای موفقیت ، طرز پختن قورباغه را اینگونه به موفقیت ربط میدهند که
وقتی قورباغه رو میذارن توی قابلمه آب سرد وزیرش را با شعله کم روشن میکنند ،
قورباغه متوجه نمیشه که کم کمدمای آب در حال بالا رفتن است و در نتیجه وقتی میفهمد که در حال پختن است !
خوب یه سوال دارم تشریف ببرید حموم وبا آب نرمال زیر دوش بایستید و آروم آروم زیاد کنید بعد ببینید چی میشه ؟
هرموقع که داری میسوزی سریع متوجه میشین ! بعد چرا قورباغهها نباید بفهمن؟ از این برای اشاره به این امر استفاده میشه که بسیاری از مردم مثل قورباغه نمیتوانند تغییرات ارام ولی کشنده در تمدن مدرن را متوجه شوند و تا قرن ۱۹ اینطوری تصور میشد که به خاطر خونسرد بودن قورباغهها این مطلب درست است ولی تحقیقات نشان داده که قورباغه های واقعی به محض اینکه بتوانند از ماهیتابه داغ فرار میکنند .
آیا این واقعا مهمه نه ولی باید ببینیم همین مطلب چقدر راحت در کتاب های موفقیت کپی میشود ؟
تفکر نقاد از نظر سقراط
سقراط میگه زندگی آزمون نشده ارزش زیستن ندارد یعنی اتفاقات زندگیت را دونه دونه بردار و نگاه کن و بسنج .
ببین این باور که داری از کجا آمده آیا این باور به دردت میخوره یا نه؟ این مدل تربیت فرزند درسته یا نه ؟
این رفتارم درسته یا نه؟ آدمی که تفکر نقادانه به خودش فرصت آزمون را می دهد نه تقلید
و باید به خودمان فرصت آزمون را ببریم و گرنه بین منابع مختلف و تفکرات مختلف گیر می کنیم .
خیلی از ماها در مورد غذاهای چینی نظرهای خاص و بدی داریم وداستانی را در این مورد شنیدم که در یک نمایشگاه بینالمللی غذا ، یک ایرانی سینی کله پاچه کاملی را گذاشت روی میز و گفت این یکی از غذاهای رایج در وعده صبحانه در ایران است و چینی ها وحشت کرده بودند وقتی کله پاچه را به صورت کامل دیده بودند.
براشون عجیب و غریب بود که ایرانیها کله گوسفند را میخورند .
وقتی تفکر نقاد نداشته باشیم میگیم نه ما اگه چین هم به دنیا آمده بودیم ، باز از این جک و جونور ها نمیخوردیم
یا یکسری از ایرانیها در برابر پاکستانی ها و افغانی هایا هر کشور دیگری گارد دارند و به شدت روی ایرانی بودنشان تاکید میکنند اینها اگر مثلا ششصد کیلومتر آن ور تر به دنیا میآمدند چه کار میکردند؟
خوب معلومه وطنشون ممکن بود همان پاکستان ویا افغانستان شود پس منطقیه که در برابر ملیت افراد گارد نداشته باشیم وبدانیم که هر فردی روی کشور خودش تعصب دارد .
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.